موقع حرف زدن از گلها اولین چیزی که به یادمان میافتد، زیبایی بیواسطهی گل است که بیدریغ آن را نثار چشمهایمان میکند. نگاهش میکنیم، میبوییماش و دنیای لطیفاش را کشف میکنیم. اما همهی داستان همین نیست.
خیلی سال قبل، آخرین روزهای اسفند در یکی از راههای جنگلی شروع کردم به گشت زدن و نگاه کردن. چشمهایم رنگها را شکار میکرد و ریههایم هر بوی جدیدی را میبلعید. تازه یاد گرفته بودم به زبان گلها بهشان خیره شوم و همان موقع بود که متوجه شدم گل تنها یک موجود زیبای تزیینی نیست. من صدای نفسهایشان را میشنیدم، شاید برای این بود که در همان لحظه که به شاخههای خود چسبیده بودند میتوانستم با آرایش متفاوتی تصورشان کنم، روی یک دیوار، ایستاده در گلدانی باریک یا پیچیده به گلهای دیگر. من همزمان در ذهنام، در مکانی دیگر و در زمانی متفاوت، به آنها جان میدادم.
برای من گل یک وسیله نبود، یا حتا شیئی که در گوشهای از اتاق در گلدان پژمرده شود. برای همین هم میخواستم مشتریانم این حس را تجربه کنند.
در طول این سالها مشتریان زیادی داشتهام که به بهانههای مختلف، نیازمند حضور گل در اتفاقات مهم زندگی یا کسب و کارشان بودهاند. طراحی گل برای مراسم متنوع، یک اتفاق مجرد و مستقل نیست بلکه برای بینقص و منحصربه فرد بودن متاثر از عوامل زیادی است.
برنامهریزی بخشی از هویت من است و پیش از هر کار میبایست هر پیشنهاد را در زمینههای مختلف بررسی و طبقهبندی کنم. اولین دستهبندی به ماهیت خود رویداد مربوط میشود: نشست کاری یا همایش، مراسم ازدواج، میهمانیها که باز هرکدام هویت جداگانهای دارند، بهانههای شخصی برای طراحی گل در دکوراسیون داخلی خانه و سرانجام مراسم عزا. هر کدام از این رویدادها زبان خاص خود را دارند و حال و هوای مستقلی را میطلبند.
پس از کشف زبان هر مراسم، نوبت به بررسی فضای برگزاری و ذهنیت برگزارکننده یا مشتری میرسد. هر فضایی، حال و هوای خاص خود را به رویداد منتقل میکند، کنج دیوارها، میزها و حتی دیوارکوبهای کوچک، نقش مهمی در شکلگیری صحنهی نهایی دارند و هرکدام سناریوی منحصربه فردی را طلب میکنند.
وزنهی مهم بعد در مسیر آفرینش من، ذهنیت مشتری است که رابطهی مستقیمی با نوع رویداد و میهمانان یا حاضران در این رویداد دارد. در ملاقاتهای من و او به خیلی چیزها دقت میکنم؛ از نوع لباس پوشیدن مشتری گرفته تا شکل به کار بردن کلمات، میتواند الهامبخش من در طراحیهایم باشد. او تصور و نیازش را برای من بازگو میکند و من در ذهنم مناسبترین گلها را با ظریفترین پیچشها در فضای مورد نظر تصور میکنم.
کنار این چند مورد بزرگ، عوامل دیگری هم هستند که باید در هر تابی که به شاخههای گل میدهم در نظر داشته باشم: میهمانان، آرایش موی عروس، لباس عروس و داماد یا شخصی که میهمانی برای او برگزار شده است، لباس سخنران یا حتی موضوع سخنرانی در نشستها و همایشهای کاری و خیلی چیزهای دیگر را باید در ذهنم جا دهم.
بعد برمیگردم به طبیعت. چون هرچه میخواهم آن جاست و من اصول کارم را از نگاه کردن به طبیعت برهنه یاد گرفتهام. ساعتها در جادههای جنگلی میگردم و انتخاب میکنم. دست به کار میشوم و آنچه را که ترکیب همکاری ذهن من و طبیعت است به دستهایم میسپارم تا خلق کنند.
من با همآهنگی بین ماهیت رویداد، شخصیت شما و مدعوین، تکهای دستنیافتنی از بکری طبیعت را برای رویداد شما طراحی میکنم.